مقالات ش.ص.زاهدی




هیچ "سلامتی" در میان نیست،

وقتی زندان و چاقو و آتش، در انتظارِ مبارزان است.
همان که تقدیمِ برادرانم شد: فرشید_هکی؛ اسماعیل بخشی؛ سپیده ی .بزرگ!

این چه کلماتی ست که به انسان ها هدیه می شوند؛
همین ها که امید می دهند به "عشق" ، "سرخوشی" ، "سلامت" ، "کامروائی" و .
دروغ هایی از پسِ دروغ،
وعده هایی از جنسِ ابله مزاجی؛
توصیه های سرمایه داری به آینده ای چنین و چنان،

وقتی حتا نان در دسترسم نیست؟!

مرگ و فضاحت و پلیدی،
هجوم می آورند به ما،
سبز پوشانی از عبا و نعلین،
ظاهری بی ربط به هیاتِ انسان

و یا شیک پوشانی از جنسِ لطافتِ وال، برگزیدگانِ لطیف و ظریفِ هنری و فرهنگی،
کسانی که هیچ نقطه شان شباهتی به من و مردمم ندارند!

ما خشمیم و محنت، شور و افسردگی،
تنوعِ تناقض و تضاد، مائیم؛
خودِ ما

اما فتحِ فردا،
در آغوشِ گرم و بسیطِ ماست!
زوالِ این دیکتاتوری، پایانِ تاریخ نیست!

فردایی روشن در چنگالِ ماست


                
ش.ص.زاهدی


                                                   عکس از: الیوت ارویت



امر اجتماعی، معنای هستی

از این معانیِ فلسفی که برابرنهاده ی آگاهی، دیگرآگاهی ست و این سه پایه پیش نمی رود؛ الا به اجتماع و جمعیت . نیز می گذرم؛ پرسش، سلیس و ساده است: هر یک از ما در شبکه های اجتماعی، چه معنایی را منعکس می کنیم؟

دوستانِ ارجمند و عاشقم- که در شبکه های اجتماعی به روش های مختلف از عواطفِ فردی و عاشقانه تان، نظر می پراکنید-؛ عشق امر خصوصی ست و من شرقی ام؛ در نهان عشق می ورزم؛ نه برای تقلید از هم آغوشیِ عریان غربی و نه هیچ مبنای دیگری، محتوایِ عشقِ جنسی، برایم عمومی نیست که نیست!

به شهادتِ یک تاریخ، کشف و شهودِ عارفانه و از این دست بیهودگی ها که با ماست. ؛ ما به سنتِ شرقی، عواطف مان را در نهان بروز می دهیم!

رفقا! سلایق شخصی مان به هجو و هوا و هر چه از این دست، چیزی نیست جز امرِ خصوصی؛

فلسفی اش هم به کنار، در بهترین حالتش، این امور: توو جیبی و رختخوابی و هیچ و همان هواست. ؛ موقرش، مربوط به فردِ تنها ست.

شاید اگر روزانه شاهدِ چندین و چند فجیعه، ظلم و جور در سطح اجتماع نبودیم، می شُد که فضای تغزل و عاطفه را بیشتر به هم یادآوری می نمودیم؛ اما دریغ که قدم به قدم جنایت است و بی عدالتی؛ به هر طرف که رو می کنیم، حقی پایمال شده و رفیقی در بند و خونی بی پاسخ رها شده!

عزیزان!

چرا مراجعاتِ پاپ در موسیقی، به امرِ جمعی نگاهی ندارد؟! دقیقا چرا در این هجمه ی تولیداتِ فرهنگی و هنری که از سوی برگزیدگان همین حوزه ها تولید می شوند، خبری از آن چه که ما در خیابان و زندگی واقعی مان می بینیم نیست؟! چرا این همه چهره ی برگزیده ی هنری و ورزشی که از هر مزخرفی، دکانی می سازند برای دلالیِ احساس، به امر اجتماعی ملحق نمی شوند؟!

ما برگزیدگانِ هنری و ورزشیِ کاسب نمی خواهیم!

آگاهیِ جمعی و فهمِ اولویت های تاریخی، پاسخِ معماست. .

رفقا

شمایل نیکوتان در پرتره های شبکه های اجتماعی فقط شاید چندی یکبار به ذائقه ام نیکو بنشیند؛ الباقی دیگر شیفتگیِ شماست و حذفِ امورِ جمعی از سوی تان و البته بی توجهی تان به دشواریِ وظیفه!

#فرشید_هکی #هفت_تپه #دیماه ۹۶ #فولاد اهواز. و از این دست راهگشای ماست.

این فرصت را نکو داریم، بتازیم به این اجحاف و فاصله ی طبقاتیِ نحس و کثیف!

همه با هم می خروشیم پیش به سوی عدالت و آزادی،

با هر آن چه در دست داریم .

                                                                                                             ش.ص.زاهدی


                           عکس از: بهمن جلالی



مایلم اخلاق را مطلق حفظ کنم

 

باید بپذیریم که نسبیتِ فلسفی محلِ اِشکالش آن جایی ست که حقیقت، از امرِ بیرونی تبدیل به امرِ درونی شد؛ یعنی ما مراجعه ای داشتیم به انسان به عنوانِ موجودی که شناسایی می کند.

علم، فلسفه و تاریخِ بشریت تصمیم گرفتند که به تمامِ دریافت های انسان، نسبیتی حاکم شود.

با مراجعه به خودِ نسبیتِ اَنشتین و عدم قطعیت و طبعاتِ فلسفی شان که موقعیت سنجیِ اِبژه های خارجی را متغیر اعلام می کنند و اعلان می دارند که هیچ چیز آن جائی که شما تصور می کنید و به آن شکلی که می پندارید، وجود ندارد، می توانیم بگوییم که اخلاق، مادامی که مراجعه به درونِ شناسنده داشته باشد به امری هم چون "وجدان"، می تواند مشمولِ نسبیت نگردد؛ به وجهی از چنگالِ نسبیت رها می شود.

به این معنا، می شود اخلاق را مطلق بررسی کرد و ۳ اصلِ کانت را در شناساییِ رفتارِ اخلاقیِ مطلق به آن تعمیم داد

(۱- چنان رفتار کن که بتوانی بخواهی دستورِ ناشی از عملِ تو به صورتِ قانونِ کلی درآید.

۲- چنان رفتار کن که انسان از آن جهت که انسان است، چه شخصِ تو و چه شخصِ دیگری، همیشه غایت تلقی شود، نه وسیله.

۳- چنان رفتار کن که گویی اراده ی تو، باید دستورِ ناشی از عملِ تو را به قانونِ کلی مبدل سازد.).

اضافه می نمایم که گزاره های سنجشِ اخلاق با رفتارِ اخلاقی، دو موضوعِ متفاوت اند؛ گاهی شما معتقد هستید که هیچ انسانی نمی تواند مطلقا اخلاقی رفتار کند که این، یک بحث است و در این معنا مصادیقِ رفتارهای اخلاقی قطعا مشمولِ نسبیت هستند، آن ها می توانند مشمولِ تاریخ، جامعه، عقل جمعی، - به قول راسل- وجدانِ جمعی باشند؛ اما این امر بدین معنا نیست که ما نمی توانیم گزاره های جزمی و قطعی صادر کنیم تا امرِ اخلاقی را به لحاظِ قطعیتِ آن بسنجیم؛ یعنی ما به شکلِ انتزاعی می توانیم احکامی صادر کنیم مبنی بر آن که چه اموری به اخلاقِ مطلق منطبق می شوند و چه رفتارهایی با اخلاقِ مطلق هم خوانی ندارند.

به تصورم ماَوای خوبی طرح می شود تا در وضعیتی که در آن زندگی می کنیم، انسان ها بهانه هایی طرح نکنند تا گزاره های گاها دست و پا گیرِ اخلاقی را تبدیل کنند به احکامی که بتوان با آن ها راحت تر -که چه بسا با منفعتِ بیشتر- زندگی کرد.

بدین سان می کوشم تا تفسیری از اخلاق جاری کنم که میانِ فهم و حسِ هنری و درکِ از اخلاق مشابهتی ایجاد شود؛ همان حسی که ما از تاویلِ آن عاجزیم.

انبساطی که به قولِ کانت از دیدنِ آثار هنری و ارتباط با امرِ هنری در ما به وجود می آید.

تصور می کنم اخلاق به لحاظِ محتوای حسی می تواند اشتراکی با حسِ هنری داشته باشد.

این گونه مایلم اخلاق را مطلق بدارم!

                                                                                                                         ش.ص.زاهدی


فقه، بحرانِ تاریخیِ تفکرِ ایرانی

 

از زمانی که متفکر ایرانی به این محتوا دست یافت که راهِ استخراجِ معنا از دین، فقه است؛ شاید بتوان گفت که ریشه ی آفرینشِ محتوا، تاویل و به روزرسانیِ تفکر خُشکید!

مادامی که توده ی اجتماع در برهه ای از تاریخ پذیرفتند که علماءِ دین تنها مرجعِ باصلاحیتِ بازنگری های دینی و به تبعِ آن رفتاری و اندیشه ای هستند، روزگارِ اندیشه ی ایرانی چنین شد که کثیری

با مراجعه به پاسخ های کوتاه و کم توضیح، راهِ مداخله ی خود به برخی امور را مسدود نمودند.

این که در ایران:

- از فهمِ نیوتنی جهان فراتر نمی رویم

- ساختارِ ولایتِ مطلقه ی فقیه را به اکراه یا تمنا پذیرفته ایم

- اقبال مان به علومِ جدید تر هم چون روانکاوی، جانور شناسی، ژنتیک، کوانتوم، حتا اقتصاد و . بیشتر سلیقه ایست تا فراگیر و محتوائی

- و کماکان در انتظارِ نجات دهندگانی از جنسی فراتر از خودمان هستیم

شاید بی ارتباط با سَمِ فقاهتِ ایرانی نباشد!

می توان گفت کمتر از چند اندیشمندِ دینی در تاریخِ تفکر اسلامی به خود اجازه دادند تا محتوای اندیشه ی دینی را در تطبیق با زمان مورد بازنگری قرار دهند.

و باز می توان افزود که به دلالتی مشابه، مدیدی است که در مقامِ مقایسه

بهره مان از فرهنگ، هنر، اقتصاد و کیفیاتِ زندگیِ بشری، به شکلِ زاید الوصفی، هیچ است و هیچ!

و در این باب جز بارقه هایی کم ریشه و گذرا سهمی عاید مان نمی شود.

بر این باورم که رجعت ما به حکومتِ عبا و نعلین، به سانِ لکه ای ننگین بر پیکرِ تاریخ خواهد ماند.

                                                                                                                                     ش.ص.زاهدی


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Angel maskad همه چی موجوده اپلیکیشن حقوقی رهگشا آشپزی ها 2000 Habtamu خبر،فیلم ،آهنگ،عکس خلاصه کتاب اندیشه اسلامی 1 سبحانی وبلاگ تخصصی مهندسی مکانیک